هلنا بونهام کارتر بازیگر انگلیسی است. او که برای نقش‌هایش در فیلم‌های پرفروش و مستقل، به‌ویژه درام‌های دوره‌ای شناخته می‌شود، جوایز و نامزدی مختلفی از جمله یک جایزه فیلم آکادمی بریتانیا و یک جایزه بین‌المللی امی، علاوه بر نامزدی دو جایزه اسکار، چهار جایزه تلویزیونی آکادمی بریتانیا، پنج جایزه دریافت کرده است. جوایز Primetime Emmy و نه جایزه گلدن گلوب.
نیکلاس وینتون، دلال بریتانیایی سهام، در دهه 1930 از چکسلواکی بازدید می کند و برنامه هایی را برای کمک به نجات کودکان یهودی قبل از شروع جنگ جهانی دوم، در عملیاتی که به نام Kindertransport شناخته می شود، تشکیل می دهد.
همانطور که لرد ولدمورت کنترل خود را بر هر دو دنیای ماگل و جادوگر محکم می کند، هاگوارتز دیگر یک پناهگاه امن نیست. هری مشکوک است که خطرات حتی ممکن است در داخل قلعه وجود داشته باشد، اما دامبلدور بیشتر در نظر دارد که او را برای نبرد نهایی آماده کند. آنها با هم کار می کنند تا کلید باز کردن قفل دفاعی ولدمورت را پیدا کنند و برای این منظور دامبلدور دوست و همکار قدیمی خود هوراس اسلاگهورن را که به اعتقاد او اطلاعات مهمی در اختیار دارد، استخدام می کند. حتی با نزدیک شدن به رویارویی سرنوشت ساز، عاشقانه برای هری، ران، هرمیون و همکلاسی هایشان شکوفا می شود. عشق در هوا است، اما خطری در پیش است و هاگوارتز ممکن است هرگز دوباره مثل قبل نشود.
هری، رون و هرمیون از آخرین سال زندگی خود در هاگوارتز می‌روند تا هورکراکس‌های باقی‌مانده را بیابند و نابود کنند و به تلاش ولدمورت برای جاودانگی پایان دهند. اما با مرگ دامبلدور محبوب هری و مرگ‌خواران بی‌وجدان ولدمورت، دنیا خطرناک‌تر از همیشه است.
دوبله فارسی منتشر شد.
دختر جوانی که در یک کارخانه کبریت‌سازی کار می‌کند، انولا هلمز را برای یافتن خواهر گم‌شده‌اش استخدام می‌کند. اما انولا برای کشف راز ناپدید شدن این دختر، به کمک دوستان و برادرش شرلوک هلمز نیاز دارد و…
داستانی دلربا که از طریق مصاحبه‌های عمیق و گفتگوهای بازیگران روایت می‌شود و طرفداران را به سفری جادویی اول شخص در یکی از محبوب‌ترین فرانچایزهای فیلم در تمام دوران دعوت می‌کند.
در فیلم انولا هولمز خواهر نوجوان شرلوک هومز به نام انولا سرنخی درباره مادر گمشده شان پیدا می کند و برای یافتن او شروع به حرکت می کند و به دلیل اینکه از برادر مشهور خود بزرگتر و بهتر عمل می کند، پرونده یک توطئه خطرناک در مورد یک لرد جوان مرموز را باز می کند که ...
راوی، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.
